اگر بگوئیم که قوام تشیع به «عاشورا» است سخن گزافی نگفتهایم آنچه که از منابع روایی حادثه کربلا به دست میآید حاوی مطالب بسیار است که طرح هر کدام میتواند یک جامعه را از بن بست خارج کند. مثلا روحیه شجاعت میتواند انسان را از وابستگی و استثمار برهاند و روحیه شهامت انسان را از جهل و شجاعت احمقانه نجات دهد. در مشی امام حسین(ع) نکات فراوانی است که پرداختن به آنها خود کتابی قطور خواهد شد اما ذیلا به گوشههایی از ویژگیهای نهضت امام حسین(ع) اشاره میشود:
پیامهای نهضت اباعبدالله الحسین(ع) بدون ذکر اهمیت در تقدم و تاخر
- آزادگی: آزادی و آزادگی دو خصلت بارز امام حسین(ع) است. ایشان در برابر انواع روشهای استعماری (خواهش، تطمیع، تهدید و…) با عزمی راسخ و با تشخیص شرایط سیاسی- اجتماعی عصر خود، به مبارزه با یزید میپردازد. کافی بود تا یک تصمیم از دهها تصمیم حضرت(ع) در این حادثه بیبدیل، نادرست از آب در آید، آن وقت کل این حادثه بزرگ تحریف میشد و اثر خود را از دست میداد.
- علم: بی شک امام حسین(ع) دقیقترین و عالمانهترین روش را اتخاذ کرد و همواره تا لحظههای شهادت از مسیر علم، درایت و تدبیر خارج نشد. خروج او از مدینه، انتخاب مسیر، توقف در منزلگاههای مختلف، انتخاب سرزمین نینوا، سخنرانیها و همه و همه از روی حکمت و درایت بود.
- صبر: صبر در شرایطی برای انسان حاصل میشود که او چارهای بر تحمل کردن ندارد. اما نوع برخورد با صبر مهم است. گاهی آدمها از شرایط به وجود آمده گلایه و شکایت میکنند اما اولیاء الهی آن را با روئی گشاده میپذیرند. اما حلم بر عکس آن است. یعنی میتواند اقدام کند، ولی به دلائلی و یا به خاطر مصلحت اقوایی آن شرایط سخت را تحمل میکند و راضی و خشنود از مواجهه با سختیها میباشد. حسین(ع) با حلم، صبر و استقامت بی نظیر خود و یاران، توانست پایههای کجی که به نام دین در جامعه رواج پیدا کرده بود را دوباره به مسیر اصلی برگردانده و همان سبب فروپاشی نظام نالایق بنی امیه شد.
- معنویت: حضرت در اوج جنگ و مبارزه از توجه به معنویت، اخلاق، انسانیت، تلاوت قرآن و نماز باز نمی ایستد. اساسا جنگ حسین(ع) با یزید بر سر همین اخلاق و معنویت و پرده برداری از چهره تزویر و ریای بنی امیه است که غاصبانه به نام دین و حکومت دینی، ریاست میکنند و کسی جز حسین(ع) نمیتواند این رسوایی را عیان کند، همان گونه که کسی جز علی(ع) نتوانست چهره خوارج، آن جاهلان متنسک مقدس مآب را برملاکند.
- تصمیم قاطع: تصمیم قاطع برای انسانهای بزرگ خیلی حائزاهمیت است. زیرا با کوچکترین حرکت نابجا، برای همیشه بازنده میشوند. اما اگر قبل از تصمیم قاطع عناصری چون معنویت و تقوی، علم، درایت، تدبیر، شناخت دقیق شرایط جامعه وجود داشته باشد، جایی برای نگرانی وجود نخواهد داشت و حسین(ع) کسی است که همه آن شرایط را چون آئینه میدید و برایش از روز روشن تر بود. او با تصمیماتی که میگیرد افراد کوته بین زمان خود را متحیر و آیندگان تیزهوش را از دوراندیشی خود به ستایش وامی دارد.
- دلسوزی: یکی از صفات بارز امام حسین(ع) دلسوزی است. نه فقط برای دوستان، بلکه برای دشمنان هم، دل میسوزاند. او همچون جدش(ص) رحمه للعالمین است. آب را بر دشمن نمیبندد. اگر چه بین آنان، زن و کودک نبود! و به قاتل خود لبخند میزند و او را موعظه و نصیحت میکند.
- ایثار: مقام ایثار، مقام فنا شدن برای معبود است. ایثارگر، بیش از جان، چیز دیگری ندارد و آن را در طبق اخلاق گذاشته و میگوید: جان چه باشد که فدای قدم دوست کنم- این متاعی است که هر بی سروپایی دارد. در «ایثار» جای استدلال و دلیل نیست تا ثابت کند کی چه باید بکند. جای عشق و عرض ارادت است.
- حرکت از مجرای طبیعی: امام حسین (ع) به دلائلی و برای جاودانه شدن حماسهاش، میبایست از راه اسباب و مسببات طبیعی این نهضت را به آخر برساند. که اهم این حکمتها بدین قرار است:
الف: حرکت از راههای عادی و طبیعی و بدون استفاده از راههای میان بر و غیر متعارف.
ب: عدم پذیرش کمک از امدادهای غیبی و پیشنهاد پیشوای اهل«جن» دال برنابود کردن لشکر یزید به کمک همه جنهای متدین.
ج: عدم خروج از شیوه جوانمردی
فرصت به دشمن: درخواست امام حسین(ع) برای به تاخیر افتادن جنگ، سه علت عمده داشت:
یک: خالص کردن یاران خود و برداشتن بیعت از آنان تا هر کس ذرهای غش و ناخالص در او هست جدا شود.
دوم: رفتار عبادی و معنوی امام حسین(ع) و یاران درشب عاشورا بیانگر تدین واقعی آنان به دین اسلام میباشد و شاید اثر مقطعی خود را بر دشمن بگذارد- که این چنین شد- اگرچه اثر دراز مدت آن تحقق پیدا کرده است.
سوم: شاید فرصتی باشد برای کسانی که درخواب هستند که در نتیجه آن افراد بسیاری شبانه از سپاه یزید به جمع یاران حسین آمدند که به دلیل شهرت «حربن یزید ریاحی»، بسیاری از آنان از دید مورخان حادثه، مغفول ماندهاند. اما در بعضی از کتب که آمار شهدای کربلا را تا 140نفر ذکر کردهاند، بعید نیست که افراد اضافه شده همان پناهندگان به لشکر حسین (ع) باشند.
- دوری از ذلت: شعار جاودانه حسین (ع) «هیهات منا الذله»، پـرچمی شد برای همه آزادی خواهان که تا امروز این شعار؛ خون تازه به کالبد مجاهدان در راه خدا میدهد.«من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا»، عزت فقط نزد خداست. حسین (ع) با خدا معامله کرد و ما ثمرهاش را بعد از 14قرن هنوز میبینیم و ادامه خواهد داشت.
- نوع نگاه به مرگ: بررسی شعارهایی که حضرت اباعبدالله (ع) ایراد میفرمود نیازمند واکاوی شرائط آن زمان است. یکی از آن شعارها، شعار «لااری الموت الاسعاده و الحیاه مع الظالمین الابرما» است که میفهماند جامعه آن روز بی تفاوت و بی انگیزه شده بود. هرکس به فکر زندگی شخصی خود بود. حاضر به مبارزه و ایثار نبود. ارکان بنی امیه با ظلم و شکنجههای فراوان و به شهادت رساندن یاران علی (ع) هرگونه نشاط عمومی را ا زمردم سلب کرده بودند و آنها در برابر همه چیز، دیگر بی انگیزه شده بودند. برایشان فرق نمی کرد که یزید حاکم آنها باشد یا کسی دیگر. امام حسین (ع) این سیاهی و ظلمت را میدرد و در برابر حکومت ظالم و فساد یزید میخروشد و کاخ بی بنیان و پوشالی او را رسوا میکند و نوع نگاه به مرگ را از حالت ننگ، به سعادت و خوشبختی تغییر میدهد و دهها موضوع دیگر که هر کدام خود کتابی است برای هدایت و الگو پذیری از حادثه کربلا.
تهیه کننده سمیه سادات علوی مسئول فناوری
تایید کننده: زهرا برادران مدیر دبستان